اموال طاغوتیان و آن کیسه برزنتی پر از طلا • نیا بلاگ
- اموال طاغوتیان و آن کیسه برزنتی پر از طلا • نیا بلاگ
در آن زمان اغلب اجناس، پولها و طلاها را به بانک مرکزی میدادیم و رسید میگرفتیم. ایشان هم آن کیسه را در خانه گذاشته بودند و این کیسه همچنان در خانهشان بود. در حالی که من از وجود چنین کیسهای اطلاع داشتم، ولی نمیدانستم که کجا هست، تا اینکه یک روز آقای رییسی (رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور) به من زنگ زدند و گفتند که کیسهای را خانواده شهید قدوسی تحویلمان دادهاند و داخل آن فقط نوشته شده محسن». به محض اینکه ایشان آن مطلب را گفتند، به ایشان گفتم که صبر کنید تا مشخصات آن را بگویم. بعد از اینکه گفتم، دیدیم همان کیسه است که پر از سکههای طلا در مقیاسها و وزنهای متفاوت است
منبعیکی از سمتهایی که پس از انقلاب در مدرسه علوی بر عهده من بود، صدور
احکام لازم برای تصرف اماکن طاغوتیان بود. باتوجه به اینکه اغلب افراد رژیم
از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحب مانده بود.
ادارات دولتی هم که کارمندانشان سرکار نبودند، همینطور رها شده بودند. من
در مقام مسوول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر این کارها بودم و
احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها صادر میکردم. یکی از این احکام
مربوط به کارخانه ایزایران بود. یکی از جوانان متعهد را برای تصرف آنجا
فرستاده بودم. آن بنده خدا به محض ورود به دفتر آن اداره، متوجه گاوصندوق
بزرگی پر از پول اعم از ریال، دلار، دیگر ارزهای خارجی و نیز مقداری طلا
شده بود… از ترس اینکه مبادا افراد دیگر بیایند و این وسایل را ببرند،
این بزرگوار چندین روز بدون آب و غذا آنجا نگهبانی میداد. چون گذر فردی
آن طرفها نیفتاده بود و تلفنی هم نبود اگر هم بود قطع شده بود و آن برادر ۳
روز آنجا مانده بود تا اینکه بچههای دیگر که برای تصرف آنجا رفته
بودند، آن برادر را در آن حال دیده بودند. از قضایای دیگر که اتفاقا ۳سال
پیش کشف شد (این خاطره در سال ۱۳۷۶ نقل شده و زمان کشف هم لابد ۱۳۷۹ بوده
است)، مربوط به یک کیسه پر از طلا بود. من در دهه فجر- روزهایش یادم نیست-
در مدرسه علوی ایستاده بودم که سیدحسین خمینی- نوه امام- یک کیسه برزنتی پر
آوردند و تحویلم دادند. من به محض گرفتن، آن را به آقای قدوسی (آیتالله
قدوسی، دادستان انقلاب در سالهای اولیه پس از انقلاب که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰
انقلاب شهید شد) دادم تا ایشان با توجه به سمتی که داشتند آن را نگه دارند
تا در فرصت معین به بانک ملی دهند. در آن زمان اغلب اجناس، پولها و
طلاها را به بانک مرکزی میدادیم و رسید میگرفتیم. ایشان هم آن کیسه را
در خانه گذاشته بودند و این کیسه همچنان در خانهشان بود. در حالی که من از
وجود چنین کیسهای اطلاع داشتم، ولی نمیدانستم که کجا هست، تا اینکه یک
روز آقای رییسی (رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور) به من زنگ زدند و گفتند
که کیسهای را خانواده شهید قدوسی تحویلمان دادهاند و داخل آن فقط نوشته
شده محسن». به محض اینکه ایشان آن مطلب را گفتند، به ایشان گفتم که صبر
کنید تا مشخصات آن را بگویم. بعد از اینکه گفتم، دیدیم همان کیسه است که پر
از سکههای طلا در مقیاسها و وزنهای متفاوت است.»تاریخ : ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
نویسنده: admin
درباره این سایت